پود گوریتزا

لغت نامه دهخدا

پود گوریتزا. [ پُدْ گ ُ ] ( اِخ ) شهری در قره طاغ در 24 هزارگزی شرقی چتینه و 35 هزارگزی شمال غربی اشکودره در ساحل نهر موراچه. در تپه فوقانی آن قلعه ای هست که به سوری محاط است و روی نهر موراچه پل بسیار متین و زیبائی قرار دارد موسوم به پل وزیر در زمان دولت عثمانی چارسوقی معمور و تجارت بسیار رائجی داشت اما از وقتی که بنا بر عهدنامه برلن به قره طاغ واگذار شد تنزّل کرد زیرا اکثریت اهالی مسلمان بودند و پس از معاهده مزبور از آنجا به اشکودره هجرت کردند معهذا پود گوریتزا بزرگترین شهر قره طاغ میباشد. و ابوالفتح سلطان محمد خان ثانی بانی آن بوده است. ویرانه های دیوکلیسا شهر مشهور رومیان در جوار این شهر دیده میشود و قریه ای موسوم به دوکله در روی این ویرانه واقع است.

جمله سازی با پود گوریتزا

تحول و تغير ذات شى موجب تفرقه و گسيختگى همه تار و پود اعضا و جوارح آن شىاست به خصوص مركبات كه از طبايع متضاده صورت مى يابند وجمال و زيبايى هر چيز به حفظ صورت و وحدت اوست.
شهرهای زالتسکتن و سان جیووانی ال ناتیزونه خواهرخوانده‌های بیستریتسه پود هوستینم هستند.
هر یک از پود نفس در دستِ تارِ ناله‌ایست دیگر ای حسرت چه می‌خواهی ز جان زار ما!
هر کجا یک تار مویت بر هوس سر می‌نهد تار ما را پود باد و پود ما را تار باد
خسته گشت از بوی جانکاهت وجود این چه نقش است، این چه تار است، این چه پود
گرنه از جوش نزاکت بر تنش سنگین بود تار و پود پیرهن از رشتهٔ جانش کنم