پاگیر امدن

لغت نامه دهخدا

( پاگیر آمدن ) پاگیر آمدن. [ م َ دَ ] ( مص مرکب ) گرفتن و بند شدن پای بچیزی چنانکه از حرکت باز دارد: در جوی اسب درانداخت پاگیر آمد، اسب را رها کرد بمشقتی بسیار شناوکنان بکنار افتاد. ( تاریخ طبرستان ).

فرهنگ فارسی

( پاگیر آمدن ) ( مصدر ) گیر آمدن پای بچیزی چنانکه شخص از حرکت باز ماند بند شدن پای بچیزی.
گرفتن و بند شدن پای بچیزی چنانکه از حرکت باز دارد

جمله سازی با پاگیر امدن

جامعهٔ یهودیان ایران یکی از قدیمی‌ترین جوامع یهودی است و تاریخ پاگیری آن به قرن هشتم پیش از میلاد بازمی‌گردد. یهودیان ایران در سخت‌ترین شرایط و حتی به هنگامی که تحت تعقیب و تفتیش عقاید بودند، به مذهب و عقایدشان پایبند باقی ماندند، اما همین جامعه همواره آمادهٔ اخذ فرهنگ و ادبیات ایرانی و حفظ آن به منزلهٔ فرهنگ خویش بوده‌است.
هر دوی این روش‌ها بر غشاها متکی نمی‌باشد در نتیجه مغتضیات فیلتر سازی مانند طرح‌های PRO و DRE مهم نمی‌باشند. چرخه باز چرخه باز مشابه چرخه باز در تبدیل انرژی حرارتی اقیانوس OTEC است. عیب این دست و پاگیر توربین با قطر بزرگ (۷۵متر+)با کار کرد در فشار اتمسفر پایین برای استخراج نیرو بین آب با شوری کمتر و بیشتر می‌باشد.
ایدز در آفریقا، خاستگاه این بیماری به صورت یک اپیدمی فراگیر درآمده است که رفته رفته به صورت مهم‌ترین عامل جلوگیری از پاگیری اقتصادها و حکومت‌های پایدار در این قاره جلوه‌گر می‌شود،۲۶ میلیون از بیش از ۴۰ میلیون انسان حامل ویروس اچ‌آی‌وی آفریقائی‌اند و تا به حا ل بیش از ۲۵ میلیون نفر در این قاره جان خود را به دلیل ابتلای به آن از دست داده‌اند.