واصب قندهاری

لغت نامه دهخدا

واصب قندهاری. [ ص ِ ب ِ ق َ دِ ] ( اِخ ) این نام در تذکره «صبح گلشن » و «روز روشن » و «شمع انجمن »واهب آمده و اصح به نظر میرسد. رجوع به واهب شود.

فرهنگ فارسی

این نام در تذکره ( صبح گلشن ) و ( روز روشن ) و ( شمع انجمن ) واهب آمده واصح بنظر میرسد.

جمله سازی با واصب قندهاری

ادامه بحث در این باره با قندهاریان بی‌نتیجه بود.
با چنین تلقی از اوضاع، ما برای تشکیل جلسهٔ هیئت سیاسی حزب به منزل قندهاریان رفتیم. پس از صحبتهای مقدماتی اظهار داشتم: ما هر چه زودتر باید اعلامیه ای دربارهٔ کودتای ۲۸ امرداد منتشر کنیم و موضع قاطع خود را علیه آن اعلام داریم و پیشنهاد کردم اعلامیه را تنظیم و برای انتشار آماده سازیم. قندهاریان ضمن تأیید این مطلب اظهار داشت این کار انجام شده و اعلامیه ای تهیه شده که جهت بررسی و تصویب برای هیئت سیاسی ارسال شده‌است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
رویداد
رویداد
چوخ
چوخ
چهارپایان
چهارپایان
فال امروز
فال امروز