هزار جوشان

لغت نامه دهخدا

هزارجوشان. [ هََ / هَِ ج َ / جُو ] ( اِ مرکب ) در ترجمه صیدنه نام هزارجشان چنین ضبط شده است ( با واو ). رجوع به هزارجشان شود.

فرهنگ فارسی

در ترجمه صیدنه نام هزار جشان چنین ضبط شده است.

جمله سازی با هزار جوشان

💡 بندر جوشان، یک آبادی از توابع بخش جوشان، شهرستان گلباف در استان کرمان ایران است.

💡 آبگرم، ( آبگرم جوشان)، یک آبادی از توابع بخش جوشان، شهرستان گلباف در استان کرمان ایران است.

💡 ز تاراج بهاران مست و رنگین جلوه می آیی حنا نبود، که جوشان خون گلزار است از دستت

💡 گر بسر رفت آب چشم از سوز دل عیبم مکن کاتش غم همچو دیگم سینه جوشان میکند

💡 سیرچ، دهستانی از توابع بخش جوشان شهرستان گلباف در استان کرمان ایران است.

💡 سه تن را به یک چوب زد بر زمین خروشان و جوشان و دل پر ز کین

منعقد یعنی چه؟
منعقد یعنی چه؟
رویداد یعنی چه؟
رویداد یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز