نوبت گیری

فرهنگستان زبان و ادب

{camp-on, camp-on-busy, camp} [مهندسی مخابرات] تسهیلات یا خدماتی که به برخوان امکان می دهد تا زمانی که خط یا تجهیزات ارتباطی مورد درخواست مشغول است، در نوبت قرار گیرد

جمله سازی با نوبت گیری

کنون که نوبت خشم است لطف از این دست است چگونه باشد چون دررسم به نوبت او
ملوک را ز تو تشریف هاست خود چه شود که وقت نوبت تشریف این گدا باشد
همیشه تا سپس فطر نوبت اضحی است به جز عدوی تو قربان مباد در اضحی
نوبت زدند و مرغ سحر بانگ صبح گفت مطرب بگوی نوبت عشاق در نهفت
روز هجران بگذرد دردم نماند بی دوا نوبت وصل تو یک شب با من حیران رسد
بیا، که نوبت رندیست، عاشقم، مستم بریدم از همه عالم به دوست پیوستم
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
سلیم
سلیم
مرسوله
مرسوله
فاک
فاک
هیز
هیز