ناپسند امدن

لغت نامه دهخدا

( ناپسند آمدن ) ناپسند آمدن. [ پ َ س َ م َ دَ ] ( مص مرکب ) پسند نیامدن. پسند نکردن. زشت شمردن. نکوهیده داشتن. روا نداشتن. مکروه دانستن. منکر داشتن. نپسندیدن:
ناپسند آمد اهل بینش را
کشتن آن صنع آفرینش را.نظامی.چو بد ناپسند آیدت خود مکن
پس آنگه به همسایه گو بد مکن.سعدی.ملک را تدبیر او ناپسند آمد و زجر فرمود. ( گلستان ).
چه خصلت ز من ناپسند آمدت.سعدی.- ناپسند نیامدن؛ قبول کردن. پسندیدن:
ز مریم نیاطوس پذرفت پند
نیامدش گفتار او ناپسند.فردوسی.

فرهنگ فارسی

( ناپسند آمدن ) (مصدر ) ۱ - پسند نیامدن مکروه داشتن. ۲ - عمل بد سرزدن: اگر صد ناپسند آید ز درویش رفیقانش یکی از صد ندانند. ( گلستان )

جمله سازی با ناپسند امدن

پر خورى از نظر شرع، مكروه و ناپسند است، و بسا در اثر زيانى كه دارد حرامگردد.
گر رد کنی مرا نکند هیچکس قبول زیرا که ناپسند تو کس را پسند نیست
نماز را برپا دار، زيرا نماز انسان را از كارهاى زشت و ناپسند باز مى دارد و ياد خدابسيار بزرگتر است.
32 - هر كس كار زشتى را تحسين نمايد در آن كار ناپسند شريك (178) است.
وَ أَنْجَیْنَا الَّذِینَ آمَنُوا رهانیدیم ایشان را که بگرویدند وَ کانُوا یَتَّقُونَ (۵۳) و از ناپسند می‌پرهیزیدند.
منظور از يادكردن صفات پسنديده و اوصاف ناپسند در كتاب حاضر، اين است كه معلم وشاگرد را هشدارى باشد تا كلياتى از اين صفات را بازشناسى كرده و به طوراجمال از لحاظ تخلق به آنها، آگاهى نسبى به دست آورند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
علامت یعنی چه؟
علامت یعنی چه؟
کس خل یعنی چه؟
کس خل یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز