مقرری دار
فرهنگ فارسی
جمله سازی با مقرری دار
برپایه داستان سه یار دبستانی این سه در زمان کودکی با هم قرار گذاشتند که هر کدام به جایگاهی رسید آن دو دیگر را یاری رساند. هنگامی که نظامالملک به وزیری سلجوقیان رسید به خیام فرمانروایی بر نیشابور و گرداگرد آن سامان را پیشنهاد کرد، ولی خیام گفت که سودای ولایتداری ندارد. پس نظامالملک دههزار دینار مقرری برای او تعیین کرد تا در نیشابور به او پرداخت کنند.
در سال ۱۳۵۳ خورشیدی مجلس شورای ملی به ریاست عبداله ریاضی، بنا به درخواست وزارت جنگ، پیشنهاد نخستوزیر و تصویب مجلس سنا، به دلیل کهولت سن و خدمات رضایتبخش رومانوسکی در ارتش که تا آن هنگام به عنوان متخصص فنی موزه در دانشکده افسری فعالیت داشت، مقرری قابل توجهی برقرار کرد.
برنامه دائمی مربوط به فعالیتهای داخلی است، شامل: حمایت از کار عملی، راهنمایی کشورها در زمینه خط مشی و برنامهریزی و طیف وسیعی از طرحهای توسعه – بودجه آن از طریق کشورهای عضو و مطابق سطح مقرری اعلام شده توسط اجلاس تأمین میشود.
علی بن میشکی به تلاش برای دستگیری دیسم ادامه داد و دیسم پس از آگاهی از این خبر، به بغداد نزد معزالدوله فرار کرد و معزالدوله نیز به او احترام بسیاری میگذاشت وبرای او مقرری تعیین کردهبود. مرزبان هم با رکنالدوله صلح کرد و دخترش را به عقد او درآورد.
در تاریخ ۲۲ تیر ۱۲۸۸ هجری خورشیدی (۲۴ جمادیالثانی ۱۳۲۷ هجری قمری برابر با ۱۳ ژوئیه ۱۹۰۹ میلادی) محمدعلیشاه با فتح تهران توسط مشروطهخواهان، به سفارت روسیه در تهران پناهنده و در آنجا متحصن شد. نهایتاً توسط مجلس عالی از مقام سلطنت خلع و مجبور به ترک ایران شد. مجلس عالی پسر ۱۲سالهاش احمد را به سلطنت منصوب کرد و برای محمدعلی میرزا نیز مقرری برابر ۱۰۰ تومان در هر ماه در نظر گرفت.
برای اداره مدرسه، امیرکبیر در آغاز، استادان خارجی استخدام کرد. او که با سیاست دولتهای فرانسه و انگلیس آشنا بود، دست نیاز به سوی آنها دراز نکرد، بلکه به سراغ اتریشیها رفت و شش استاد را برای شش سال با مقرری سالانه چهارهزار و چهارصد تومان استخدام کرد.