مجمع النور

لغت نامه دهخدا

مجمعالنور. [ م َ م َ عُن ْنو ] ( ع اِ مرکب ) موضع تلاقی دو عصب نورانی مجوف نابت از دو جانب دماغ مایل که آن هر دو در آن جا تلاقی کنند. ( نفایس الفنون ). موضعی در دماغ که دو عصب مجوف بهم رسیده اند. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و رجوع به ماده بعد و «مجمع نور» ذیل ترکیبهای مجمع شود.

فرهنگ فارسی

موضع تلاقی دو عصب نورانی

جمله سازی با مجمع النور

761-و سبحات النور (انوار جلال كبريا) كه در پس آن لرزه و بانگ است اشاره استبه جلال وجه خدا و عظمت و تنزيه او از اينكه چشمها بدو دست يابند، و به اينكه اينانوار در پس آن لرزه و بانگ قرار دارد تنبه داد به اينكه معارف آنان به خداوند آنچنانكه او هست تعلق نمى گيرد، بلكه در وراى علوم و عبادات آنها اطوار ديگرى ازجلال خدا هست كه دست معارف آنها از آن كوتاه است.
حديث: 2 بهذاالاسناد عن الحسن عن ابى المغرا عن ابى بصير عنابى عبدالله عليه السلام قال من اكثر قراءه لايلاف قريش بعثه الله يوم القيامه علىمركب من مراكب الجنه حتى يقعد على موائد النور يوم القيامه.
اين اختلاف درجات به اين دليل است كه ايمان هر كس به اندازه علم اوست، علمى كه حياتدل به آن بسته است، و آن نورى است كه با برداشته شدن حجاب مياندل و خداى بزرگ، در دل حاصل مى شود، بهدليل: الله ولى الذين امنوا يخرجهم من الظلمات الى النور (24) ((خداوندعهده دار سرپرستى كسانى است كه ايمان آورده اند، آنها را از تاريكى ها به سوى نوربيرون مى برد.))
لا اكراه فى الدين قد تبين الرشد من الغى فمن يكفر بالطغوت ويؤ من باللّه فقداستمسك بالعروة الوثقى لا انفصام لها و اللّه سميع عليم (256) اللّه ولى الذين امنوايخرجهم من الظلمت الى النور و الذين كفروا اولياؤ هم الطغوت يخرجونهم من النور الىالظلمت اولئك اصحاب النار هم فيها خالدون (257)
از جمله اينكه نوشته اند: هنگامى كه پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) براىحالپرسى زيد به خانه او آمد همينكه در را گشود چشمش بهجمال زينب افتاد، و گفت: سبحان الله خالق النور تبارك الله احسن الخالقين !: (منزهاست خداوندى كه خالق نور است و جاويد و پر بركت است خدائى كه احسن الخالقين مىباشد)!
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال انگلیسی فال انگلیسی فال سنجش فال سنجش فال تاروت فال تاروت فال چای فال چای