لوف السبط

لغت نامه دهخدا

لوف السبط. [ فُس ْ س ُ /س َ ] ( ع اِ مرکب ) لوف الکبیر. لوف الحیة. صاحب اختیارات بدیعی گوید: لوف الکبیر است و یک نوع را به یونانی لارن اپیدی و بربری انزفی و به زبان اهل اندلیس صاره و آن لوف الصغیر است و آن را لوف الجعد خوانند و نوع سیم را به یونانی دریصارن خوانند و آن سرلیس است و اهل مصر آن را دویره خوانند و لوف الجعد اسخن بود. از سبط و لوف السبط ارضیه در وی بیشتر بود و مقطع اخلاط غلیظ لزج بود. مقطعی معتدل بود و بیخ وی کلف و بهق و نمش را زایل گرداند و چون با عسل طلا کنند و با شراب شفاق را که از سرما بود سود دهد و ورق وی جراحتهای بد را سودمند بود و رَبْوْ کهن را نافع بود و چون با شراب بیاشامند محرک باه بود. و اگر بیخ وی در بدن مالند افعی نگزد و ثمره وی چون مقدار سی حب با شیر بیاشامند بچه بیندازد و در خوردن وی خلطی متولد شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) آرن
لوف الکبیر. لوف الحیه

جمله سازی با لوف السبط

و نعاه بعد ما ناغاه دهراً جبرئیل: قتل السبط الأصیل
فرمود: يا اسدالله و اسد رسوله (اى شير خدا و شير پيامبر) بايد با خدا و پيامبر بروفادارى و استقامت و پايدارى نسبت به پسر برادرت بيعت كنى تا ايمانكامل پيدا كنى. حمزه گفت: بسيار خوب، اينك حاضرم و دست خود را براى بيعت گشود.پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: دست خدا بالاى دست شما است سپسموارد بيعت را به تفضيل ذكر نمود: على امير المؤ منين و حمزه سيدالشهداء و جعفر الطيارفى الجنه و فاطمه سيدة نساء العالمين و السبطان الحسن و الحسين سيدا شباباهل الجنه هذا شرط من الله على جميع المسلمين من الجن و الانس اجمعين فمن نكث فانما ينكث علىنفسه و من اوفى بما عاهد الله عليه فسيؤ تيه اجرا عظيما يعنى: على (عليه السلام )امير المؤ منين است حمزه سيدالشهداء است. جعفر در بهشت پرواز مى كند و فاطمه سرورزنان جهان است و دو فرزندم حسن و حسين سرور جواناناهل بهشت اند اين پيمانى است از جانب خدا براى تمام مسلمانان جهان از جن و انس...