لعل کلوخی

لغت نامه دهخدا

لعل کلوخی. [ ل َ ل ِ ک ُ ] ( ترکیب وصفی، اِ مرکب ) نوعی از لعل:
برد دل از من اثر، معشوق نتراشیده ای
ترسم این لعل کلوخی شیشه ام را بشکند.شفیع اثر ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

نوعی از لعل

جمله سازی با لعل کلوخی

مگر سنگیش ازو در کفش افتاد که شد همچون کلوخی کفشش از یاد
کلوخی که با کوه سازد نبرد به سنگی توان زو برآورد گرد
بگو تا کی ز بی شرمی و شوخی چه سنگین دل کسی، گویی کلوخی
کلوخی را که او در پس نشیند مرو را چون کُهِ البرز بیند
دوصد کلاغ ز جا خیزد از کلوخی خرد هزار گرگ گریزان شد از یکی اژدر
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال میلادی فال میلادی فال احساس فال احساس