لای پسند

لغت نامه دهخدا

لای پسند. [ پ َ س َ ] ( اِخ ) موضعی به هزار جریب مازندران. ( مازندران و استراباد رابینو ص 124 بخش انگلیسی ).

فرهنگ فارسی

موضعی بهزار جریب مازندران

جمله سازی با لای پسند

پسند ماتمیان با هزار غم نشدیم بجرم اینکه لباسم زگریه گلگون بود
يكى از شخصيت هاى مورد پسند امام جواد عليه السلام على بن مهزيار اهوازى است. حسنپسر شمون مى گويد:
ایکه دستار سمرقندیت افتاده پسند جانب طره عزیز است فرو مگذارش
نگاهش كوتاه بود و به كسى خيره نمى شد. با هيچ كس سخنى كه مورد پسند او نبودنمى گفت.
نتیجهٔ این عمل، نوعی لفاظی ماهرانه ولی بی‌محتوایی بوده که البته به هیچوجه مورد پسند استادان حوزهٔ آکسفورد نمی‌توانسته است قرار بگیرد.
پسند حاسد اگر نیست گو مباش که هست گنه به شرع نگارنده نی به شعر اندر