قرمزی بلاغ

لغت نامه دهخدا

قرمزی بلاغ. [ ق ِ م ِ ب ُ ] ( ارخ ) دهی از دهستان گاودول بخش مرکزی شهرستان مراغه. در 49 هزارگزی جنوب خاوری مراغه و 13 هزارگزی شمال خاوری راه ارابه رو میاندوآب به شاهین دژ. موقع جغرافیایی آن دره معتدل، مالاریائی. سکنه آن 104تن. آب آن از قوریچای و چشمه و محصولات آن غلات، نخود. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی اهالی جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

فرهنگ فارسی

دهی از دهستان گاودول بخش مرکزی شهرستان مراغه است.

جمله سازی با قرمزی بلاغ

بعضی از آسیب‌های واترپلو ناشی از انجام این ورزش در آب است مانند حساسیت و قرمزی چشم، آفتاب سوختگی و عفونت‌های پوستی. ولی از آسیب‌های رایج و مخصوص به این ورزش می‌توان به موارد زیر اشاره کرد
سودا یا اِگزِما (به انگلیسی: Eczema) همچنین پوست‌آماس یا دِرماتیت (به انگلیسی: Dermatitis)، به التهاب یا التهاب پوست گفته می‌شود که می‌تواند منجر به خارش، قرمزی، تورم، پوسته‌ریزی و دیگر نشانه‌ها شود.
یک مجری معروف برنامه های تلویزیونی برای زندگی از یک محیط سنتی به یک برج در منطقه بالای شهر نقل مکان می کند. این نقل مکان با گم شدن مبل کهنه قرمزی که یادگار مادرش بوده مصادف شده و پیدا کردن آن باعث به وجود آمدن ماجراهایی می شود. این ماجراها فضایی نمادین را ایجاد می کنند که طنزآلود است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
گوت یعنی چه؟
گوت یعنی چه؟
فمبوی یعنی چه؟
فمبوی یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز