عناب وار

لغت نامه دهخدا

عناب وار. [ ع ُن ْ نا ] ( ص مرکب، ق مرکب ) به شکل عناب. مانند عناب. || به رنگ سرخ. به رنگ عناب:
بده عناب چون سازی کمند زلف چین بر چین
مرا عناب وار از روی خون آلوده چین خیزد.خاقانی.

فرهنگ فارسی

بشکل عناب مانند عناب برنگ سرخ

جمله سازی با عناب وار

💡 دُرجِ مروارید یا لعل است یا عناب لب شربت قند است یا شهد است یا آب بقاست

💡 در حديث ديگر فرمود كه فضيلت عناب بر ساير ميوه ها مانند فضليت ما است بر سايرمردم.

💡 و درختانی همچون عناب و توت و زرد آلو و انار و … در این منطقه قابل رویش است

💡 گر چه هر خون که مرا بود بپالود ز چشم دارم از شوق لبت رغبت عناب هنوز

💡 بده عناب چون سازی کمند زلف چین بر چین مرا عناب‌وار از روی خون آلوده چین خیزد

💡 بریزی خون «حاجب» زان سرانگشتانِ عنابی تو دستی بر لب خشک من و بر دیدهٔ تر کش

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
بی عرزه یعنی چه؟
بی عرزه یعنی چه؟
زه یعنی چه؟
زه یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز