عمل گزار
فرهنگ فارسی
جمله سازی با عمل گزار
مرجیس گر وفای ترا حق گزار نیست در چشم دهر حکم زوالش حقیر باد
به سرا اندر دانی که خداوندش نه چنان آید چون غله گزار آید
سوار اندر آمد شدن کین گزار پیاده به قلب اندرون پایدار
به دانشوری شکر نعمت گزار گه شکر بر نعمت کردگار
ازین پس بیاید یکی نامدار ز دشت سواران نیزه گزار
مد صراط و وضع ترازو و طی ارض هول حساب و قول شفاعت گزار چیست؟