علی محتسب

لغت نامه دهخدا

علی محتسب. [ ع َ ی ِ م ُ ت َ س ِ ] ( اِخ ) ابن زیاد اسکندری. مشهور به محتسب و مکنی به ابوالحسن. متکلم بود و در سال 334 هَ. ق. درگذشت. وی تصنیفاتی برای اهل سنت و مناظراتی با معتزله نیز دارد. او راست: 1- کتاب التوحید. 2- کتاب الموجز. ( از معجم المؤلفین از الدیباج ابن فرحون ص 193 ).

فرهنگ فارسی

ابن زیاد اسکندری مشهور به محتسب و مکنی به ابوالحسن متکلم بود و در سال ۳۳۴ قمری درگذشت وی تصنیفاتی برای اهل سنت و مناظراتی با معتزله نیز دارد

جمله سازی با علی محتسب

ز سنگ محتسب شهر غم مخور ساقی سپرده ایم به پیر مغان سبوی تو را
موسم بهاران است دور دور مستان است محتسب غزلخوان است شیخ باده نوش آمد
بیا مستان بی‌حد بین به بازار اگر تو محتسب در احتسابی
محتسب چند ز کین شیشه ما می‌شکنی شرم کن از می اگر رحم به ما می‌نکنی
بیار باده و با محتسب بگو چون است که خون دشمن دین را به خود حلال کنم
گر نیاید بر سر انصاف صائب محتسب می گشاید زور می آخر در میخانه را