علی رکاب سالار

لغت نامه دهخدا

علی رکاب سالار. [ ع َ ی ِ رِ ] ( اِخ ) ابن اسماعیل بغدادی جوهری، ملقّب به علم الدین و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علم الدین جوهری شود.

جمله سازی با علی رکاب سالار

چنین گفت ورقه به سالار شام که ای داد ده خسرو نیک نام
ز کار منوچهر و از لشکرش ز گردان و سالار و از کشورش
همین چار سالار بودند گرد که بنمودی از تیغشان دستبرد
ز پرده درآمد یکی پرده دار به نزدیک سالار شد هوشیار
چو در نزد سالار پیغام گفت دلاور کیانوش پاکیزه جفت
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
حق الزحمه
حق الزحمه
کص
کص
گی خار
گی خار
مریم
مریم