علی بنانی

لغت نامه دهخدا

علی بنانی. [ ع َ ی ِ ب َ ] ( اِخ ) ابن حکم بنانی، مکنّی به ابوالحکم. محدث بود و ابوالاشهب از او روایت کرد. و نیز رجوع به ابوالحکم ( علی بن... ) شود.

فرهنگ فارسی

ابن حکم بنانی مکنی به ابوالحکم محدث بود و ابوالاشهب از او روایت کرد

جمله سازی با علی بنانی

به دست صبر ز خالق نعیم باقی گیر بخوان خلق بنانی مشو بنان آلا
سگ که از خوان کس امید بنانی دارد گرش از خانه برانند زدر نشکیبد
دردا و دریغا که شود ضایع و باطل زین نوع بنانی و ازین جنس بیانی
بر توانگر و درویش شکر کم گوید گدا چو از در حاتم رود بنانی خشک
ور بنانی نرسیم از در او بر در او چون سگ از فاقه بمیریم و بدرها نرویم
زهی سحاب بنانی که دفتر فرمان ز رشحه قلمت چشمه سار حیوان شد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال فنجان فال فنجان فال چوب فال چوب فال انبیا فال انبیا فال تک نیت فال تک نیت