💡 پس از سپرى شدن دوره حكومت معاويه، پيروان مكتب خلفا همچنان بر اين دو مورد ياد شدهادامه دادند و در زنده نگه داشتن آن كوشيدند؛ مانند عبدالله و عروه فرزندان زبير در مكهكه همچنان بر سنت عمر ادامه دادند و با استشهاد به نهى ابوبكر و عمر، از انجام عمرهتمتع جلوگيرى كردند. در حالى كه ابن عباس، از پيروان مكتباهل بيت، به انجام آن فرمان مى داد كه به سبب اين جسارت سرانجام به او گفتند:
💡 و ديگر بزرگان كوفه چون هانى بن عروه با وجود جلالت شاءن و امتيازات سياسىخاص، از عهده انجام دادن اين ماءموريت خطير برنمى آمدند.
💡 هانى بن عروه از بزرگ مردان استوار بر عقيده و از معروفين كوفه به شمارمى رفت. و از مؤمنان پايدار و مجاهدان جليل القدر بود. و على رغم كهنسالى و پيرىبسيار از بذل و بخشش، دريغ نمى ورزيد- رحمه الله عليه.
💡 عروه اين پا و آن پا مى كند؛ نه مى تواند به فرماندهش عمر سعد، نه بگويد و نه مىتواند فرمانش را بپذيرد. نگاهش را به زير مى اندازد و ذهنش را بهدنبال يافتن پاسخى مناسب كنكاش مى كند.
💡 پيشترها اگر يادتان باشد كارتر ادعا مى كرد كه ايران اسلام را نمى داند! حالادارندهمه ادعا مى كنند! مقامات آمريكايى هم همين مطلب را مى گويند كه اينها اسلام را درست نمىدانند! قبلا بگين هم اين حرف را مى زد! حالا داخل و خارج هم اين حرف ها را مى زنند! من نمىدانم كى اينها مى خواهند عروه الوثقى (351) را حاشيه كنند؟(352)