عاقر الفرزه
فرهنگ فارسی
جمله سازی با عاقر الفرزه
يا على اشقى الاولين عاقر الناقة، و اشقى الاخرين قاتلك و فى رواية من يخضبهذه من هذا
پس مجموع زمينه چينى هايى كه آن جناب براى دعاى خود كرده است به دو بخش بر مىگردد: اول اينكه خداى عز و جل او را در طول زندگيش و تا روزى كه پيرى سالخوردهشده به استجابت دعا عادت داده. دوم اينكه او از ورثه بعد از مرگش مى ترسد، چونهمسرش عاقر است.
و (عاقر) از واژه (عقر) به معنى ريشه و اساس يا به معنى حبس است و اينكه بهزنان نازا عاقر مى گويند يا به خاطر آن است كه كار آنان به پايان رسيده و يا اينكهاز نظر تولد فرزند محبوس گشته اند.
كلمه (عاقر) در جمله (و كانت امراتى عاقرا) به معناى زن نازا است، و مرد عاقر آنمردى را گويند كه فرزند دار نشده باشد.
(كانى بك وانت تصلى لربك وقد انبعث اشقى الاءولين شقيق عاقر ناقة ثمود،فضربك ضربة على قرنك فخضب منها لحيتك...) (14)
و ظاهر اينكه كلمه (ان ) را تكرار نكرده و فرموده: (انى خفت الموالى من ورائى وكانت امراتى...) اين است كه جمله (و كانت...) حاليه است، و مجموع كلام يعنى (وانى خفت الموالى... عاقرا) فصل واحدى از داستان است، و اين معنا را مى رساند كه چونهمسرم عاقر است جا دارد كه از ورثه بعد از خودم بترسم.