عاقر الفرزه

لغت نامه دهخدا

( عاقرالفرزة ) عاقرالفرزة. [ ق ِ رُل ْ ف ُ زَ ] ( اِخ ) جایگاهی به یمامه است. ( معجم البلدان ).

فرهنگ فارسی

جایگاهی به یمامه است

جمله سازی با عاقر الفرزه

يا على اشقى الاولين عاقر الناقة، و اشقى الاخرين قاتلك و فى رواية من يخضبهذه من هذا
پس مجموع زمينه چينى هايى كه آن جناب براى دعاى خود كرده است به دو بخش بر مىگردد: اول اينكه خداى عز و جل او را در طول زندگيش و تا روزى كه پيرى سالخوردهشده به استجابت دعا عادت داده. دوم اينكه او از ورثه بعد از مرگش مى ترسد، چونهمسرش عاقر است.
و (عاقر) از واژه (عقر) به معنى ريشه و اساس يا به معنى حبس است و اينكه بهزنان نازا عاقر مى گويند يا به خاطر آن است كه كار آنان به پايان رسيده و يا اينكهاز نظر تولد فرزند محبوس گشته اند.
كلمه (عاقر) در جمله (و كانت امراتى عاقرا) به معناى زن نازا است، و مرد عاقر آنمردى را گويند كه فرزند دار نشده باشد.
(كانى بك وانت تصلى لربك وقد انبعث اشقى الاءولين شقيق عاقر ناقة ثمود،فضربك ضربة على قرنك فخضب منها لحيتك...) (14)
و ظاهر اينكه كلمه (ان ) را تكرار نكرده و فرموده: (انى خفت الموالى من ورائى وكانت امراتى...) اين است كه جمله (و كانت...) حاليه است، و مجموع كلام يعنى (وانى خفت الموالى... عاقرا) فصل واحدى از داستان است، و اين معنا را مى رساند كه چونهمسرم عاقر است جا دارد كه از ورثه بعد از خودم بترسم.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
مطلقه یعنی چه؟
مطلقه یعنی چه؟
هول یعنی چه؟
هول یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز