شهپر سکان
جمله سازی با شهپر سکان
نیست داغ عشق را حاجت به الماس و نمک شهپر طاوس را بهر چه آراید کسی؟
درفش پادشاهی شاهین شهپر گشوده بود، از زر ساختهشده بود و بر نیزهای برافراشته بود.
تاکنم تمهید آغوشی دل از جا رفته است درگشودن شهپر پرواز بود این خانه را
تا رساند شهپر اقبال و دولت گشته است عرش، باز همتش را آشیان تربیت
شهپر پروانه ما را جلا در آتش است صیقل آیینه تاریک ما در آتش است