شاه طلبی

لغت نامه دهخدا

شاه طلبی. [ طَل َ ] ( حامص مرکب ) عمل شاه طلب. شاه جویی. شاه خواهی.

فرهنگ فارسی

عمل شاه طلب شاه جویی

جمله سازی با شاه طلبی

عافیت می طلبی، بی سر و پا باش سلیم سر درین باغ چو گل بر سر دستار منه
به کیش زنده دلان زندگی جفا طلبی است سفر به کعبه نکردم که راه بی خطر است
ق) او از سر بلندپروازی و قدرت طلبی تصمیم گرفت به قلمرو پادشاه مغولی هند تجاوز کند.
هرکسی از پی مقصود خود اندر طلبی است حاصل آنست که ما از تو ترا می‌طلبیم
بسیاری از سینماگران، سینما را با جنگ تجربه کردند و فیلم‌هایی که در بستر جنگ ساخته شده هیجان و حادثه را با حالات عرفانی و عدالت طلبی افراد را در بطن جنگ پیوند می‌زند که می‌توان به فیلم‌های
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
نحوه
نحوه
استیصال
استیصال
شکوه
شکوه
فال امروز
فال امروز