شابر خواست
فرهنگ فارسی
جمله سازی با شابر خواست
يعنى اگر پروردگارت مى خواست، تمامى انسانهائى كه روى زمينند ايمان مى آوردند،
جان خواستی و پای بران سخت کرده جهدی بکن مگر ز سرش در توان گذشت
اشک می خواست تا برون جهد از چشم خون دل کام او برفت و روا کرد
ابوبكر گفت: به خواست خدا او خليفه است ! وبدين گونهعمل عمر را امضا كرد(99).
چون هر چه دلت خواست بدلخواه نماند دل بر چه نهی دگر چه میخواهی باز
7 همه ى امور به دست خداست و بايد از او مدد خواست (ادخلنى، اخرجنى، اجعل )