زیار کلا

لغت نامه دهخدا

زیارکلا. [ زَ ک َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان کیاکلا است که در بخش مرکزی شهرستان شاهی واقع است و 360 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ).

فرهنگ فارسی

دهی از دهستان کیاکلا است که در بخش مرکزی شهرستان شاهی واقع است و ۳۶٠ تن سکنه دارد.

جمله سازی با زیار کلا

██ مرداویج زیاری (پررنگ: ابتدای سال ۳۱۹ ه‍.ق - کم‌رنگ: پایان سال ۳۱۹ ه‍.ق)
عید، هر کس را زیار خویش چشم عبدی است چشم ما پر اشک حسرت، دل پر از نومیدی است
با این حال، زمانی که امیران زیاری به سوی نواحی مرکزی و جنوبی ایران پیشروی کردند، لشکریان دیگری به آنان پیوستند و بافت ارتش تغییر یافت.
ملک توس کوچک‌ترین فرزند تاج‌الدوله زیار بود و در زمان مرگ پدرش خردسال بود.
خورشید چرخ را نرسد سایه یی زیار این مرحمت به اهلی درمانده میکند
افزون ز صد قیامت در دل زیار آتش دوزخ یکی و سوزد ما را هزار آتش
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
اسکل
اسکل
ترغیب
ترغیب
وادی
وادی
جنگ اول، به از صلح آخر
جنگ اول، به از صلح آخر