زاج احمر

لغت نامه دهخدا

زاج احمر. [ ج ِ اَ م َ ] ( ترکیب وصفی، اِ مرکب ) قسمی از زاج سفید مایل بسرخی است و جوف آن سیاه و با تجاویف و ثقبها و غلیظتر از سایر اقسام و در جمیعافعال مانند آنها است و از آن آنچه صیقلی و بنفش است ضعیفتر و شیخ الرئیس در قانون نوشته که اطباء قبل ما و اطباء در زمان ما تجربه نموده اند که آشامیدن یک درم زاج سرخ بلخی موی سفید را میریزاند و بجای آن موی سیاه میرویاند ولیکن شخص قوی المزاج مرطوب متحمل آن خواهد شد زیرا که بسیار قوی است. ( مخزن الادویه ).

فرهنگ فارسی

قسمتی از زاج سفید مایل به سرخی است

جمله سازی با زاج احمر

ایکه چون خویت ندارد آتش سوزان جحیم وی که چون رویت ندارد لاله احمر بهشت
از چه گردن چون صراحی پیش ساغر کج کنیم ما که با خون دل از صهبای احمر قانعیم
بيانات امام خمينى در جمع پزشكان و كاركنان بيمارستان دكتر مصدق و هياءتمديرهجمعيت هلال احمر اراك
زدل زنگ ملال از باده احمر نمی خیزد به آب بحر از عنبر سیاهی بر نمی خیزد
امیره به عنوان عضو افتخاری هلال احمر خوزستان انتخاب شد و از او به عنوان یکی از فرشتگان نجات هلال‌احمر خوزستان یاد شد.
پویش عصر همدلی، همکاری مشترک عصر جدید و هلال احمر و مردم ایران برای کمک به افراد نیازمند است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
هورنی
هورنی
خوار
خوار
نحوه
نحوه
فال امروز
فال امروز