رکن عراقی

لغت نامه دهخدا

رکن عراقی. [ رُ ن ِ ع ِ ] ( اِخ ) رکن سوم ازارکان کعبه که بسوی عراق است. ( از معجم البلدان ).

فرهنگ فارسی

رکن سوم از ارکان کعبه که بسوی عراق است

دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:ارکان کعبه

جمله سازی با رکن عراقی

هیچ کسی در جهان یار عراقی نشد لاجرمش عشق یار، بی‌کس و تنها گرفت
وی پس از یکسال پیگیری راهی سوریه شد. وی در مجموع چهار بار به سوریه رفت. در سفر دوم و سوم وی مسئول آموزش نیروها شد. در آنجا رزمندگان ایرانی، عراقی و افغانستانی را آموزش می‌داد.
ای عراقی، چند زین فریاد و سوز؟ دلبرت یاری دگر بگزید، رفت
ایاد علاوی، نخست‌وزیر سکولار و شیعهٔ اسبق عراقی در سال ۲۰۰۴ گفت که عراق اختلافات خود را با اسرائیل حل‌نخواهد کرد.
نشان عشق می‌خواهی عراقی ببین تا چشمِ خون افشان که دارد
ندید چشم عراقی تو را، چنان که تویی از آن که در نظرش جمله کاینات هباست
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
کس کش یعنی چه؟
کس کش یعنی چه؟
گوت یعنی چه؟
گوت یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز