رام پیروز

لغت نامه دهخدا

رام پیروز. ( اِخ ) نام شهری بناکرده فیروز پسر یزدگرد پادشاه ساسانی در سرزمین هند. ( از مجمل التواریخ و القصص ص 71 ).

فرهنگ فارسی

نام شهری بنا کرده فیروز پسر یزد گرد پادشاه ساسانی در سرزمین هند.

جمله سازی با رام پیروز

دلم بر همه کام پیروز کرد که بر من شب تیره نوروز کرد
چنین گفت زآن پس به آواز سخت که ای سرفرازان پیروز بخت
چنین گفت کامروز دادیم داد و زاین رزم پیروز گشتیم شاد
شنیدی که دشمن به ایران چه کرد چو پیروز شد روزگار نبرد
روزی بینی سپاه تازندهٔ تو پیروز شد و ملک جهان بگرفته
تا شیر بدم شکار من بود پلنگ پیروز شدم به هرچه کردم آهنگ
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
متفاوت
متفاوت
تعمیم
تعمیم
شب دراز است و قلندر بیدار
شب دراز است و قلندر بیدار
زورق
زورق