دمه گیر

لغت نامه دهخدا

دمه گیر. [ دَ م َ / م ِ ] ( نف مرکب ) گیرنده نفس. خبه کننده. دم گیر. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

گیرنده نفس

جمله سازی با دمه گیر

نه از برف و دمه نز موج دریا نه از باران نه از سرما و گرما
شب از نیمه گذشت و ابر پیوست دمه بفزود و دود برف بنشست
لبهٔ سوراخ‌های روزن دمه آن‌ها دارای شاخک‌ها یا برجستگی‌های کوتاه است.
دور کرد آن دم از در آن دمه را دلپسند آمد آن سخن همه را
همچو خورشیدی که باری از در ابر و دمه از زمینم برگرفتی در هوا بگذاشتی
زهی ز کیسه دمهات گوش را مایه زهی بخاک قدمهات دیده را سو گند
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
انس یعنی چه؟
انس یعنی چه؟
هول یعنی چه؟
هول یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز