دمه گیر
فرهنگ فارسی
جمله سازی با دمه گیر
نه از برف و دمه نز موج دریا نه از باران نه از سرما و گرما
شب از نیمه گذشت و ابر پیوست دمه بفزود و دود برف بنشست
لبهٔ سوراخهای روزن دمه آنها دارای شاخکها یا برجستگیهای کوتاه است.
دور کرد آن دم از در آن دمه را دلپسند آمد آن سخن همه را
همچو خورشیدی که باری از در ابر و دمه از زمینم برگرفتی در هوا بگذاشتی
زهی ز کیسه دمهات گوش را مایه زهی بخاک قدمهات دیده را سو گند