درون بری

فرهنگستان زبان و ادب

{endocytosis} [زیست شناسی] بردن مواد خارجی اعم از جامد یا مایع ازطریق غشای یاخته به درون آن

جمله سازی با درون بری

جان را هوای روی تو بر جای جان نشست مهر توام درون دل مهربان نشست
درون سینه دلم از طرب به رقص آید در آن زمان که بنشسته ای به پهلویم
خود بلندی درون این پستی است نیست گردد کسی که در هستی است
به آخر از درون آهی برآورد به جانان جان خود او نیز بسپرد
فرق این را کجا کند هر دون چون ندارد رهی به علم درون
دماغ و درون را به باد سحر ز برگ سمن داشتی تازه‌تر