دران دربد

لغت نامه دهخدا

دران دربد. [ دَ دَ ب َ ] ( اِ مرکب )رئیس دربندها. ( ایران در زمان ساسانیان چ 2 ص 417 ).

فرهنگ فارسی

رئیس در بندها

جمله سازی با دران دربد

💡 چو این رای گردد خرد را درست بگویم که دران چه بایدت جست

💡 هران چیزکانت نیاید پسند تن دوست و دشمن دران برمبند

💡 چو شاه آن نامهٔ حُسنا فرو خواند چو سودایی دران سودا فرو ماند

💡 بفرمود تا هیچ بیمار و پیر نگردد دران راه جنبش‌پذیر

💡 اول به‌رخ خویش مدد بخش جلائی وانگاه دران عین مجالی نظری کن

💡 جامه دران من از غمت دست خسان بدامنت بیم بود که جیب جان چاک ازین ستم زنم

جوجو یعنی چه؟
جوجو یعنی چه؟
پیشنهاد یعنی چه؟
پیشنهاد یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز