حبش عمید

لغت نامه دهخدا

حبش عمید. [ ح َ ب َ ش ِ ع َ ] ( اِخ ) وزیر جغتای بن چنگیز بود و افسانه های چندی راجع به سکاکی صاحب مفتاح و حبش عمید هست. رجوع بجزء 1 از ج 3 ص 28 س 2 حبیب السیر چ اول طهران شود.

جمله سازی با حبش عمید

ای مهتر شمشیرزنان با جگر شیر در صدر عمیدی تو و در معرکه سالار
نی دهقان عمید است که صد میدان سرو آید از ریشه برون و برهش گردد پی
بنده بر تو گشتم حلقه در گوش ای عمید زانکه برناید ز من جز آفرینت هیچ دم
این سخن پایان ندارد ای عمید قصه کوته کن که شد مقصد بعید
خواجه بومنصور، دستور عمید اسعد، از اوست سعد اجرام سپهر و فخر اسلاف گهر
این نشریه تا سال ۱۲۹۸ خورشیدی یعنی تا زمان مرگ عمید انتشار یافت. برخی پایان انتشار شکوفه را سال ۱۲۹۶ ذکر کرده‌اند.
دهقان میر عمید صدر همایون که بخت بر سر او چون همای سایه دولت فکند
سد عمید آباد یکی از سدهای در دست بهره برداری استان زنجان است.