جاخالی انداختن
فرهنگ فارسی
ویکی واژه
جمله سازی با جاخالی انداختن
بس که از خواب پریشان چشم من ترسیده است چشم نتوانم به چشم نیمخواب انداختن
در اواخر دهه ۱۹۳۰ روابط بریتانیا با ایران پایدار ماند، گرچه مقامات بریتانیایی بهطور فزاینده ای نسبت به سایه انداختن نفوذ آلمان بر موقعیت شان حساس بودند.
لباس عاریت پیش از طلب انداختن دارد قماری را که بردی نیست در پی، باختن دارد
بعضى هم گفته اند: كلمه (بس ) به معناى به راه انداختن چيزى است، در حقيقت (بسجـبـال )، هـمـان مـعـنـايـى را مـى رسـانـد كـه آيـه شـريـفـه (و سـيـرتالجبال ) مى رساند.
كلمه (تصوير) به معناى انداختن عكس چيزى يا كسى است، ولى كلمه (صورت )اعم از آنست و شامل تمامى چيزهاى سايه دار و بى سايه مى شود.
تیر و قوس چرخ را گاه خدنگ انداختن صفدران لشکرت در کیش و قربان یافته