جاروب ساز

لغت نامه دهخدا

جاروب ساز. ( نف مرکب ) آنکه جاروب ها بسازد:
چو جاروب سازش برفعت نشست
ز مژگان خورشید جاروب بست.ملاطغرا ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه جاروب میسازد.

جمله سازی با جاروب ساز

💡 چه خار و خس ز حریمت چه بالهای ملک که رفته‌اند به جاروب طره، زمره حور

💡 سنبل جنت بود جاروب فراشان تو چاکرانت را زند فردوس بر دستار گل

💡 جاروب زرفشان نه به دست مفاخرت دارد برای مشعلهٔ دیگر آفتاب

💡 جاروب خرابات شد این خرقهٔ سالوس از دلق برون آمدم از زرق برستم

💡 دل از موج و دم ماهی گشاید صفای خانه از آب است و جاروب

💡 خانهٔ خورشید جاروب تامل می‌زند سایه را آنجا چراغ زیر دامان یافتم