تغافل ورزیدن

لغت نامه دهخدا

تغافل ورزیدن. [ ت َ ف ُ وَ دَ ] ( مص مرکب ) تغافل کردن. و رجوع به تغافل و دیگر ترکیبهای آن شود.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) تغافل کردن.

جمله سازی با تغافل ورزیدن

این جا نه خطا عیب و نه طاعت هنرست ورزیدن تسلیم و رضا معتبرست
زاهدا! نوشیدن می از سر اخلاص و صدق بهتر از ورزیدن زهد است با شید و ریا
چون بمهر دوست ورزیدن مرا نیکوست نام گر بطعن دشمنان بدنام باشم ننگ نیست
نداشت لایق شأن تو مدحتی واعظ مگر ز روی خجالت سکوت ورزیدن
بس محال است درین راه خطرناک، ای دل عشق ورزیدن و از بیم بلا ترسیدن
ای عادت تو خشم و جفا ورزیدن وز چشم تو شاید این سخن پرسیدن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
تزویر یعنی چه؟
تزویر یعنی چه؟
کص یعنی چه؟
کص یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز