تغافل ورزیدن
فرهنگ فارسی
جمله سازی با تغافل ورزیدن
این جا نه خطا عیب و نه طاعت هنرست ورزیدن تسلیم و رضا معتبرست
زاهدا! نوشیدن می از سر اخلاص و صدق بهتر از ورزیدن زهد است با شید و ریا
چون بمهر دوست ورزیدن مرا نیکوست نام گر بطعن دشمنان بدنام باشم ننگ نیست
نداشت لایق شأن تو مدحتی واعظ مگر ز روی خجالت سکوت ورزیدن
بس محال است درین راه خطرناک، ای دل عشق ورزیدن و از بیم بلا ترسیدن
ای عادت تو خشم و جفا ورزیدن وز چشم تو شاید این سخن پرسیدن