بیراه شوا

لغت نامه دهخدا

بیراه شوا. [ ش َ ] ( حامص مرکب ) دوره گردی. آوارگی. ( ناظم الاطباء ). این لغت با معنی فوق و بهمین صورت در ناظم الاطباء آمده است اما جای دیگر دیده نشد، شاید «بیراه شوی » باشد.

فرهنگ فارسی

دوره گردی ٠ آوارگی ٠

جمله سازی با بیراه شوا

تا چه بیراهی ز من سر زد، که در دشت جنون هر سر خاری که بینم تشنه خون من است
ز راه گمشده را زاهدان به راه آرند تو باز مردم با راه را کنی بیراه
به راه آرم آن را که بیراه گشت ستانم روان آنک بدخواه گشت
سکندر در آن دشت بیگاه و گاه دواسبه همی‌راند بیراه و راه
نسیم! آهسته آهسته سحرگاه روان شو سوی یار از راه و بیراه
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تماس فال تماس فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال نخود فال نخود فال درخت فال درخت