بیخ اور شدن

لغت نامه دهخدا

( بیخ آور شدن ) بیخ آور شدن. [ وَ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) ریشه به انبوه کردن. با ریشه بسیار شدن. رسوخ. ( ترجمان القرآن ) ( تاج المصادر بیهقی ). اعراق. ( زوزنی ) الاستیراض؛ بیخ آور شدن تنه خرما. ( مجمل اللغة ) ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).

فرهنگ فارسی

( بیخ آور شدن ) ریشه به انبوه کردن ٠ با ریش. بسیار شدن ٠ رسوخ ٠

جمله سازی با بیخ اور شدن

خواجه تا شب بر دکانی چار میخ زانک سروی در دلش کرده‌ست بیخ
پیش ازان که‌ت بشود شخص پراگنده تخم و بیخ بد و به برکن و بپراگن
سَبَطْ: هر درخت که بر یک اصل و بیخ شاخه‌های بسیار داشته باشد.
چو شاخِ مهرِ تو در بستانِ جان بگرفت درختِ طاقت ما را ز بیخ برکندی
سَبَطْ: هر درخت که بر یک اصل و بیخ شاخه‌های بسیار داشته باشد.
بیخ (بندرعباس)، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان بندرعباس در استان هرمزگان ایران است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
هیت یعنی چه؟
هیت یعنی چه؟
گودوخ یعنی چه؟
گودوخ یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز