بنی مازه

لغت نامه دهخدا

بنی مازه. [ ب َ زَ ] ( اِخ ) تاج الاسلام احمدبن عبدالعزیز که امام بخارا بود، به پسر برهان یا آل برهان شهرت داشتند. بعلت نسبت پدری بنی مازه نیز خوانده شده اند. رجوع به آل برهان و حاشیه چهارمقاله عروضی چ محمد قزوینی شود.

دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:آل برهان

جمله سازی با بنی مازه

تینا مازه ( اسلوونی) – اسکی آلپایننادین آنگرر ( آلمان) – فوتبال
مازه سردشت، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان لردگان در استان چهارمحال و بختیاری ایران است.
نوع سوم که در بابل به تقلید سکه‌های آتن ضرب زده شده‌است و قطعاً متعلق به دوره اسکندر می‌باشد، دریک طرف خدای بعل بر روی چهارپایه نشسته و در طرف دیگر شیر در حال راه رفتن و نام مازه به خط آرامی نقر گردیده‌است.
پارمنیون چون دید از عهدهٔ مازه بر نمی‌آید و چیزی نمانده که شکست بخورد کس نزد اسکندر فرستاد که پیغام داد که اگر اسکندر به کمک نیاید شکست او حتمی است.
سکاها قسمتی از بار و بنهٔ مقدونی‌ها را غارت کرده نزد مازه شتافتند، تا او را از بهره‌مندی خود آگاه سازند.