بلعت کردن

لغت نامه دهخدا

بلعت کردن. [ ب َل ْ ل َت ُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) بلعت ُ، صیغه متکلم وحده فعل ماضی از مصدر ثلاثی مزید باب تفعیل است به معنی «بلعیدم من »، و در مورد مال مردم خوردن و حق کسی را بالا کشیدن استعمال میشود. ( از فرهنگ لغات عامیانه ). به مزاح، خوردن، تصرف کردن مال کسی به غیرحق. تصاحب کردن. غصب کردن. صرف مالی به غصب. خوردن مالی نه به وجه مشروع: تمام مال یتیم را بلعت کرد. مادر صغیر را گرفت و مال صغیر را بلعت کرد. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).

فرهنگ فارسی

صیغ. متکلم وحد. فعل ماضی از مصدر ثلاثی مزید باب تفعیل است به معنی (( بلعیدم من ) ) و در مورد مال مردم خوردن و حق کسی را بالا کشیدن استعمال میشود ٠ به مزاح خوردن تصرف کردن مال کسی به غیر حق تصاحب کردن غصب کردن صرف مالی به غصب خوردن مالی نه بوجه مشروع: تمام مال یتیم را بلعت کرد ٠ مادر صغیر را گرفت و مال صغیر را بلعت کرد ٠

جمله سازی با بلعت کردن

مساءله 1 - خيار عيب بلعت وجود عيبى واقعى ثابت مى شود هرچند كه هنوز ظاهر نشدهباشد در نتيجه ظهور آن كاشف از اين است كه ازاول معامله عيب موجود بوده نه اينكه علت پيدايش عيب نزد مشترى باشد بنابراين اگرقبل از ظهور عيب خيار عيب خود را ساقط كرده باشد (اسقاط مالم يحسب ) نكرده خيارشساقط مى شود همچنانكه بعد از ظهور آن با اسقاطش ساقط مى شود و يكى ديگر ازاسباب سقوط آن اشتراط سقوطش ‍ در ضمن عقد است و يكى ديگر مبرى از هر عيب است باينمعنا كه فروشنده بگويد من اين كار را با همه عيوبش فروختم بفلان مبلغ و مشترىقبول كند كه اگر چنين بگويد هم خيار مشترى ساقط مى شود و هم اينكه ديگر نمى تواندمطالبه تفاوت قيمت كند همچنانكه سقوط اين مطالبه با اسقاط خيار در ضمن عقد و ساقطشدنش تابع قرارداد است.
در نهج البلاغه آمده است فمن اخذ بالتقوى غربت عنه الشدائد بعددنوها (266) هر كس تقوى و پرهيزكارى پيشه كند، سختى ها و مشكلاتبعد از نزديك شدن از آنها دور گردد پس از آن فرمود: و تفرجت عليه النعم بعدنضوبها و بلعت عليه البركة بعد ارذاذها(267)
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال امروز فال امروز فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال تک نیت فال تک نیت فال تاروت فال تاروت