بشولیده شدن

لغت نامه دهخدا

بشولیده شدن. [ ب َ / ب ِ / ب ُ دَ / دِ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) تَشَوﱡش. ( زوزنی ).

فرهنگ فارسی

تشوش. زوزنی.

جمله سازی با بشولیده شدن

و در جمله هرکه در بازار برای قوت شود تا فراغت دین یابد، چنین بود و اصل مقصود فرو نگذارد و هرکه برای زیادت دنیا شود این از وی نیاید، بلکه اگر در مسجد شود و نماز کند، پس بشولیده دل و پراکنده بود و با حساب دکان بود.
بشولیده مندیل و پاره قبا وز آب وگل آهار داده عبا
نگارم دوش شوریده درآمد چو زلف خود بشولیده درآمد