بالی زاده
فرهنگ فارسی
جمله سازی با بالی زاده
هر چند شکستن پر و بالی است گهر را یوسف ز دل آزاری اخوان گله دارد
با پرتو او خوش باش در بزم بزن بالی کز شمع تو در فانوس پروانه حجابیده
در زیر خاک غنچه نسازند بلبلان بالی که در هوای چمن باز کرده اند
باین پر که باریست الحق نه بالی نشاید پریدن ز پهنای عمان
مرغ بر بام تو ره دارد و من بر سر کوی حبذا مرغ که آخر پر و بالی دارد
چون صبح بالی از نفس سرد میزنم عمریست آشیانهٔ عنقای منتهیست