لغت نامه دهخدا
( آژنگ ناکی ) آژنگ ناکی. [ ژَ ] ( حامص مرکب ) صفت و چگونگی آژنگ ناک. شکن، شکنج، چین، نورد، انجوغ گرفتگی. چین خوردگی. || انقباض. || تشنج. || کیسی.
( آژنگ ناکی ) آژنگ ناکی. [ ژَ ] ( حامص مرکب ) صفت و چگونگی آژنگ ناک. شکن، شکنج، چین، نورد، انجوغ گرفتگی. چین خوردگی. || انقباض. || تشنج. || کیسی.
( آژنگ ناکی ) کیفیت و حالت آژنگ ناک. ۱ - چین خوردگی. ۲ - انقباض. ۳ - کیسی.
صفت و چگونگی آژنگ ناک
💡 کتاب معروف شوپنهاور چنین آغاز میشود: «جهان تصور من است». این کتاب را به سمفونیای در چهار موومان تشبیه میکنند. هرکدام از آنها دارای فضای خاص خود است. این کتاب با بحثی انتزاعی و انضمامی در باب نسبت ما با جهانی که تجربهاش میکنیم «آن گونه که آن را به خود باز مینماییم» آغاز میشود. در بخش دوم به این که واقعیتی ژرفتر از جهانی که علم توصیفش میکند اشاره میکند: زمانی میتوانیم به این جهان (جهان همچون اراده) نظری اجمالی بیندازیم که حرکات جسمانی ناشی از ارادهٔ خود را در نظر آوریم. بخش سوم بحثی است خوشبینانه در باب هنر. در اینجا شوپنهاور ادعا میکند که هنر میتواند گریز گاهی باشد از شر ارادهٔ بیامان و در عین حال از ابعاد واقعیت ژرفتر (جهان همچون اراده) پرده بردارد. بدبینی تیره ناکی بخش چهارم را فرا گرفته. در این بخش شوپنهاور شرح میدهد که چرا ما به موجب سرشت خویش محکوم به رنج کشیدنیم. با این همه اگر حاضر شویم زاهدانه روزگار بگذرانیم و از امیال خویش دست بشوییم باری کور سوی امیدی هست.
💡 شهر کی ناکی(Kinaki) را تصرف کردم، ویران کردم، و در آتش سوزاندم.