انیس غنوی

لغت نامه دهخدا

انیس غنوی. [ اَ س ِ غ َ ن َ ] ( اِخ ) ( متوفی 20 هَ. ق. / 641 م. ) انیس بن مرثد غنوی. یکی از صحابیان است. او وپدر و جدش صحبت پیغمبر را ادراک کرده اند. پدرش در جنگ رجیع کشته شد و خود او تا روزگار عمر، حیات داشت و از کسانی است که در فتح مکه حضور داشتند و از جانب پیغمبر در غزوه حنین در اوطاس دیده بانی میکرد. رجوع به الاستیعاب ج 1 ص 61 و الاعلام زرکلی ج 1 ص 132 شود.

فرهنگ فارسی

انیس بن مرثد غنوی یکی از صحابیان است او و پدر و جدش صحبت پیغمبر را ادراک کرده اند. پدرش در جنگ رجیع کشته شد و خود او تا روزگار عمر حیات داشت و از کسانیست که در فتح مکه حضور داشتند و از جانب پیغمبر در غزوه حنین در اوطاس دیده بانی می کرد.

جمله سازی با انیس غنوی

با توام خوش حال در ملک وجود ای درد عشق بی تو چون باشم انیس من درین منزل تویی
در دل ماهی به دریا مونس یونس هم اوست نی انیس یوسف اندر چاه و زندان است و بس
گه انیس دشت و گاهی محرم گلزار باش وانگه از اسرار هرجا می‌رسی ستار باش
باشد ز نور روی تو ایمان انیس جان گر زانکه کفر زلف تو ما را بود پناه
جز گفتگوی مهر تو نبود انیس من عاشق تسلی‌اش به جز از حرف یار نیست
تویی به حسن چو لیلی، ولیک هیچ شبی انیس خاطر مجنون نمی شوی، چه کنم؟
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال فرشتگان فال فرشتگان فال نخود فال نخود فال امروز فال امروز