اسکندرشاه سور

لغت نامه دهخدا

اسکندرشاه سور. [ اِ ک َ دَ ] ( اِخ ) یکی از ملوک هندوستان. وی در دهلی حکم فرمائی داشت و پس از مغلوبیت ابراهیم شاه سور در تاریخ 962 هَ. ق. بر تخت سلطنت جلوس کرد و در سال 974 بر اثر حمله اکبرشاه بکشور او مجبور بفرار به بنگاله گردید ودو سال بعد در همانجا درگذشت. ( قاموس الاعلام ترکی ).

فرهنگ فارسی

یکی از ملوک هندوستان وی در دهلی حکم فرمائی داشت و پس از مغلوبیت ابراهیم شاه سور در تاریخ ۹۶۲ هجری بر تخت سلطنت جلوس کرد و در سال ۹۷۴ در اثر حمله اکبر شاه بکشور او مجبور به فرار به بنگاله شد و دو سال بعد در همانجا در گذشت.

جمله سازی با اسکندرشاه سور

برخلافِ حسابِ پئانو، «حسابِ پِرِسْبِرگِر» دارای حذف سور است. حساب پرسبرگر، به بیان ساده حسابی است که
گفتارى پيرامون داستان بشرى و بررسى مفاد آيات مباركه اى كه در سور مختلفهدراين باره آمده است
همیشه تا غم و شادی و سور و ماتم گیتی یکی چون بگذرد گیرد دگر یک جای او محکم
همیشه تا نرود رنج و راحت از گیتی همیشه تا نشود سور و ماتم از عالم
چون لاله سر به سر شده و پای در گلت هر حاسدی که چون گل در سور بوده بود
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
همچنین
همچنین
دارک
دارک
متعاقبا
متعاقبا
بررسی
بررسی