فرهنگستان زبان و ادب
آتش تراش
{grazing fire} [علوم نظامی] آتشی که تقریباً موازی با سطح زمین اجرا میشود و مرکز مخروط آن از یک متری سطح زمین تجاوز نمی کند
آتش تراش
{grazing fire} [علوم نظامی] آتشی که تقریباً موازی با سطح زمین اجرا میشود و مرکز مخروط آن از یک متری سطح زمین تجاوز نمی کند
💡 نرخ صرف انرژی یا توان مصرفی در حین عمل تراش است؛ که از حاصلضرب سرعت تراش در مؤلفه اصلی نیروی تراش به دست میآید.
💡 یا برهمن را بفرما نو خداوندی تراش یا خود اندر سینهٔ زناریان خلوت گزین
💡 از تراش آن خط مشکین جلوه زان رخسار کرد آب تیغ این سبزه خوابیده را بیدار کرد
💡 داغ معاش خودیم، غفلت فاش خودیم غیر تراش خودیم، آینه از ما جداست
💡 این پل دارای ۲۴ دهانه است که از مکعبهای به دقت تراشخورده ساخته شده و در بخش میانی، با سدهای چوبی برای گرفتن جلو رودخانه مسدود گردیده است.
💡 چلّه یا مندریکانگشتری است از جنس نقره یا طلا که با ظرافت خاصی تراش کاری و مزیّن به انواع نگینهای یاقوت، فیروزه، عقیق و… میشود.