یغ

لغت نامه دهخدا

یغ. [ ی ُ ] ( اِ ) مخفف یوغ. ( لغت فرس اسدی ). مخفف یوغ:
تو را گردنت نیست بسته به یغ
وگرنی بر او راست باشد سپار. لبیبی ( از لغت فرس اسدی ).و رجوع به یوغ شود.

فرهنگ فارسی

مخفف یوغ

جمله سازی با یغ

💡 دربارهٔ دختران سلطان و همسران او اطلاع زیادی از منابع به دست نیامده از همسران او معروف‌ترین آن‌ها مادر جلال‌الدین آی چیکاک است که به سبب دشمنی که با ترکان خاتون داشت مشهور شده‌است و قاعدتاً باید همسر اول سلطان باشد سپس مادر ازلغ شاه و آق سلطان که از خویشاوندان ترکان خاتون بوده‌اند و نام او در منابع نیامده است. از دختران سلطان محمد خوارزمشاه نام خان سلطان بیشتر در منابع تکرار شده‌است که ابتدا به ازدواج عثمان خان حاکم سمرقند درآمد. پس از اختلافاتی که پدرش با شوهرش پیدا کرد او جانب پدر را گرفت و شوهر را به تیغ سپاهیان خوارزمشاهی واگذار کرد. او پس از حمله مغولان به همسری یکی از فرزندان چنگیز درآمد و سعی کرد در این موقعیت به سلطنت برادرش کمک کند پس مخفیانه جلال‌الدین را از احوال مغولان آگاه می‌کرد. وی پس از مرگ شوهرش نیز ارج و قرب خود را در بین مغولان حفظ کرد. دیگری نام ایشی خاتون است که توسط برادرش غیاث‌الدین به ازدواج یغان طاِیسی درآمد که شرح آن را گفتیم.