کهن حادثه

لغت نامه دهخدا

کهن حادثه. [ ک ُ هََ / هَُ دِ ث َ / ث ِ ] ( ص مرکب ) در بیت زیر از خاقانی ظاهراً کنایه از پرماجرا، دارای حوادث گوناگون، مشحون ازتجارب گوناگون و از این قبیل آمده است:
این چرخ بدآیین نه نکو می گردد
زو عمر کهن حادثه نو می گردد.خاقانی.

فرهنگ فارسی

دارای حوادث گوناگون ٠مشحون از تجارب گوناگون و از این قبیل آمده است ٠

جمله سازی با کهن حادثه

این چرخ بدآئین نه نکو می‌گردد زو عمر کهن حادثه نو می‌گردد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
بی عرزه
بی عرزه
ظریف
ظریف
انس
انس
خفن
خفن