لغت نامه دهخدا
چهارپره. [ چ َ / چ ِ پ َرْ رَ/ رِ ] ( ص مرکب ) که پره چهار دارد. || ( اِ مرکب ) نوعی تیر. ( ناظم الاطباء ).
چهارپره. [ چ َ / چ ِ پ َرْ رَ/ رِ ] ( ص مرکب ) که پره چهار دارد. || ( اِ مرکب ) نوعی تیر. ( ناظم الاطباء ).
که پره چهار دارد ٠ یا نوعی تیر ٠
💡 در آیین مهر این نشان را گردونه مهر مینامند. (کتاب سرزمین هند- علی اصغر حکمت) برخی میپندارند چهار پره آن آمیزش چهار عنصر اصلی آب، باد، خاک، آتش را میرساند. برخی دیگر آن را ساده شدهٔ شکل خورشید و درخشش پرتوهای آن میدانند.
💡 اما در مجموع میتوان گفت + صلیب یا چلیپا یا چار پایه یا چهار پره، نماد ساده خورشید تابان نیز ه.
💡 بالگرد بل ۴۰۷ یک بالگردِ چهار پره، تک موتور و بالگرد چندمنظوره و بیشتر با کارایی شهری است. این بالگرد از بل ۲۰۶ مشتق شدهاست.
💡 اما در مجموع میتوان گفت + صلیب یا چلیپا یا چار پایه یا چهار پره، آیکون ساده خورشیدتابان است ممکن است ۴ خط آن نماد فصلهای سال یا نماد ۴ عنصر اصلی آب - باد و خاک و نور باشد.