پیکن

لغت نامه دهخدا

پیکن.[ پ َ / پ ِ ک َ ] ( اِ ) غربال تنگ چشمه. غربال گندم.

جمله سازی با پیکن

در اواخر سپتامبر ۱۹۸۶، تقریباً دو ماه پس از اینکه بیردن جایگزین پیکنی به عنوان رئیس مرکز اسلام‌آباد شد، سیا شروع به تحویل موشک‌های سطح به هوای پیشرفته اف‌آی‌ام-۹۲ استینگر ساخت ایالات متحده به مجاهدین کرد.
تحلیلگران سیا و وزارت امور خارجه از این حملات وحشت کردند (با این باور که آنها می‌توانند باعث ایجاد یک بحران بین‌المللی شبیه به حادثه U-2 1960 شوند) و ویلیام پیکنی جانشین هارت پیام وزارت امور خارجه را به اختر ابلاغ کرد مبنی بر اینکه آی اس آی نباید افغان‌ها را تشویق کنند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
گی خار
گی خار
ارکان
ارکان
افراهیم
افراهیم
اوشاخ
اوشاخ