پژهش

لغت نامه دهخدا

پژهش. [ پ ُ هَِ ] ( اِمص ) پژوهش. مقابله:
آنکه او این سخن شنید ازش
باز پیش آردتا کند پژهش.
در حاشیه لغت نامه اسدی نسخه نخجوانی این لفظ بمعنی مقابله و روبرو کردن و شعر رودکی به شاهد آمده است در فرهنگ اوبهی نیز لغت پژهش بمعنی مقابله آمده است. لکن ظاهراً کلمه مخفف پژوهش است در همه معانی آن.

فرهنگ عمید

= پژوهش

جمله سازی با پژهش

💡 نا گفته پيداست كه آن دانشور نستوه در اين برهه نيز پژهش دست نكشيد و در روزگارىكه به سن شصت نزديك مى شد به نگارش رساله اى در شرح روايتهاى پنجگانه اى كهپدرانش سينه به سينه برايش بازگو كرده بودند، پرداخت و در ربيعالاول 1109 ق. آن را به پايان برد.(841)

💡 مطابق پژهش‌های انجام شده در این غار چند تکه سفال شکسته و یک سنگ مادر ریزتیغه که اثر حرارت بر آن دیده می‌شود به دست آمد که با توجه به رنگ و

💡 زمینه پژهشی زاوئر نظریه نسبیت عام و به طورکلی کارهای علمی آلبرت آینشتاین می باشد. او یکی از ویراستاران مجموعه کارهای آینشتاین بوده است. زاوئر نیز به پژوهش درباره متون نظریه نسبیت عام در ارتباط با نظریه متحد میدانها پرداخته است. وی به ویژه در این زمینه یادداشتهای آینشتاین در زوریخ را انتشار داد که نقشی مهم در برآمدن نظریه نسبیت عام داشتند.

روله یعنی چه؟
روله یعنی چه؟
سرزمین یعنی چه؟
سرزمین یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز