پولاده

لغت نامه دهخدا

پولاده.[ دَ / دِ ] ( اِ ) جنس فولاد. جوهر پولاد:
پولاده تیغ مغزپالای
سرهای سران فکنده در پای.نظامی.

فرهنگ عمید

از جنس پولاد: پولادۀ تیغ مغزپالای / سرهای سران فکنده در پای (نظامی۳: ۳۲۰ ).

جمله سازی با پولاده

در شهرستان بیشتر از ۲۴ قوم ساکن اند بخشی مردم این ناحیه از آوارگان جنگ ارزگان، دایه و چوره و کمسون می‌باشند طوایف که به شهرستان رفتند، باسی، اَخی، حیدر، پشتو، و پولاده هستند. طایفه بزرگ این ساحه، میرامور، غولَکَه و الودال اند که دارایی چندین شاخه و شعبه می‌باشند مانند شاخه نیازخانی، خوش‌آمدی، نوربیگ، عادل‌بیگ، میرغلام، نوک، پیکی، پرچی، بایبوغه، میرو، هوشتو، بیگ، سید احمد، مقصود، وغیره هستند. سه‌پای از نام همین سه طایفه ای بزرگ گرفته شده، که تا سال ۱۳۱۷ ش ولسوالی شهرستان بنام (سه‌پای دایزنگی) یاد می‌شد، قبر میرامور در برکر در فاصله سه کیلومتری دریایی هیر مند یا هلمند است و اجداد آنها از زابلستان آمده بودند زابلستان مرکز اصلی هزاره‌ها در تاریخ است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
نجورسن یعنی چه؟
نجورسن یعنی چه؟
مجال یعنی چه؟
مجال یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز