وحى

کلمه‌ی «وحی» در زبان فارسی و اصطلاحات دینی به معنای پیام یا الهام الهی است که خداوند آن را به پیامبران یا افراد معصوم منتقل می‌کند. وحی می‌تواند به صورت مستقیم یا غیرمستقیم، با کلام، احساس، رؤیا یا الهام درونی باشد و هدف آن هدایت انسان‌ها و بیان دستورات الهی است. در قرآن کریم، وحی وسیله‌ای برای افشای قوانین، آموزه‌ها و اخبار غیب به پیامبران معرفی شده و شامل وحی لفظی (کلامی) و وحی عملی (الهام به عمل) می‌شود. وحی از نظر اسلامی منبع اصلی شناخت دین و شریعت است و قرآن و احادیث پیامبران نمونه‌های بارز آن محسوب می‌شوند. این واژه در ادبیات دینی و فلسفی نیز برای الهام و ایده‌های نبوغ‌آمیز به کار رفته و بار معنایی آن علاوه بر مفهومی مذهبی، گاهی نشانه هدایت و روشن‌بینی است. در معنای ساده، «وحی» یعنی پیام یا الهام مستقیم از خداوند به انسان‌های منتخب برای هدایت و بیان حقایق الهی.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی وَحْیٌ: وحی - القا و فهماندن معنی به شخصی به صورتی که از دیگران پوشیده باشد- الهام (وحی در اصل به معنای اشاره سریع است البته اشاره ای از جنس کلام و به صورت رمزگویی.به همین جهت ازاین کلمه در القای معنا به نحو پوشیده از اغیار استعمال می شود، کلمه وحی در موار...
معنی أُوحِیَ: وحی شده
معنی لَمْ یُوحَ: وحی نشده و نمی شود
معنی نُوحِی: وحی می کنیم
معنی نُوحِیهِ: آن را وحی می کنیم
معنی نُوحِیهَا: آن را وحی می کنیم
معنی یُوحِیَ: که وحی کند
معنی وَحْیِنَا: وحی کردن ما - وحی ما (وحی در اصل به معنای اشاره سریع است البته اشاره ای از جنس کلام و به صورت رمزگویی.به همین جهت ازاین کلمه در القای معنا به نحو پوشیده از اغیار استعمال می شود، کلمه وحی در موارد القای معنا در فهم حیوان از طریق غریزه " و اوحی ربک...
معنی أَوْحَیٰ: وحی نمود-اشاره کرد(وحی در اصل به معنای اشاره سریع است البته اشاره ای از جنس کلام و به صورت رمزگویی.به همین جهت ازاین کلمه در القای معنا به نحو پوشیده از اغیار استعمال می شود، کلمه وحی در موارد القای معنا در فهم حیوان از طریق غریزه " و اوحی ربک الی...
معنی أَوْحَیْتُ: وحی کردم(وحی در اصل به معنای اشاره سریع است البته اشاره ای از جنس کلام و به صورت رمزگویی.به همین جهت ازاین کلمه در القای معنا به نحو پوشیده از اغیار استعمال می شود، کلمه وحی در موارد القای معنا در فهم حیوان از طریق غریزه " و اوحی ربک الی النحل" و...
معنی أَوْحَیْنَا: وحی کردیم(وحی در اصل به معنای اشاره سریع است البته اشاره ای از جنس کلام و به صورت رمزگویی.به همین جهت ازاین کلمه در القای معنا به نحو پوشیده از اغیار استعمال می شود، کلمه وحی در موارد القای معنا در فهم حیوان از طریق غریزه " و اوحی ربک الی النحل" و...
معنی وَحْیُهُ: وحی آن (وحی در اصل به معنای اشاره سریع است البته اشاره ای از جنس کلام و به صورت رمزگویی.به همین جهت ازاین کلمه در القای معنا به نحو پوشیده از اغیار استعمال می شود، کلمه وحی در موارد القای معنا در فهم حیوان از طریق غریزه " و اوحی ربک الی النحل" و و...
معنی یُوحُونَ: القاء می کنند - وحی می کنند (وحی در اصل به معنای اشاره سریع است البته اشاره ای از جنس کلام و به صورت رمزگویی.به همین جهت ازاین کلمه در القای معنا به نحو پوشیده از اغیار استعمال می شود، کلمه وحی در موارد القای معنا در فهم حیوان از طریق غریزه " و او...
معنی یُوحَیٰ: وحی می شود (وحی در اصل به معنای اشاره سریع است البته اشاره ای از جنس کلام و به صورت رمزگویی.به همین جهت ازاین کلمه در القای معنا به نحو پوشیده از اغیار استعمال می شود، کلمه وحی در موارد القای معنا در فهم حیوان از طریق غریزه " و اوحی ربک الی النحل"...
تکرار در قرآن: ۷۸(بار)
وحی در اصل به معنی اشاره سریع است و به اعتبار سرعت گفته‏اند: «اَمْرٌوَحْیٌ» یعنی کار سریع (راغب) فیومی در مصباح گفته وحی به معنی اشاره و رسالت و کتابت است وهر آنچه به دیگری القا کنی تا بفهمد وحی است... راغب کتابت و رمز و غیره را از اسباب شمرده و معنای اصلی را اشاره می‏داند. ناگفته نماند«وَحی یَحی» و «اَوْحی یوُحی» هر دو به یک معنی است چنانکه در مصباح گفته است. طبرسی فرموده: ایحاء القاء معنی است بطور مخفی و نیز به معنی الهام و اشاره است. ناگفته نماند: جامع تمام معانی تفهیم خفی است و اگر وحی و ایحاء را تفهیم خفی و کلام خفی معنی کنیم جامع تمام معانی خواهدبود. * آنچه از معانی این لفظ نقل شد بسیاری از آنها در قرآن کریم یافته است مثل. مراد از وحی تفهیم ذاتی است که خداوند در ذات زنبور عسل گذاشته و طریق عسل سازی را به وی آموخته است ولفظ «أَوْحی» دلالت دارد که کار عسل‏گیری این حشره تصادفی نیست بلکه با تفهیم و تعلیم خدایی است. *. گفته‏اند مراد از وحی خلقت و ایجاد است یعنی: در هر آسمان امر و تدبیر آن را ایجاد کرد و گفته‏اند: کار هر آسمان را به اهل آسمان که ملائکه باشند وحی کرد در اینصورت وحی به معنی متعارف آن است. ناگفته نماند: در «سماء» گفته شد که مراد از سبع سماوات آسمانهای هفتگانه محیط بر زمین اند و درهر یک از آنهاآثاری است غیر از آثار آن دیگری و همه درزندگی و تدبیر حیات ارضی دخیل اند به نظر نگارنده مراد از «اَوْحی» القاء و قراردادن آن آثار و خصوصیات در هر یک از طبقات جو است. *. آن روز زمین اخبار خویش را حکایت کند که خدایت به وی وحی کرده است در بحث قیامت در این کتاب نوشته‏ایم که زمین در اثر تکامل سخن خواهد گفت در این صورت وحی به معنی تفهیم و اشاره خواهد بود و یا آن مثل «وَ أَوْحی فی کُلِ سَماءٍ أَمْرَها» است. *** در آیات گذشته چنانکه دیدیم وحی در جماد و حشره بکار رفته است ولی در آیات زیر مواردی در بشر و احتمالا در جن خواهدشد. *. ناگفته نماند: در آیات ماقبل به زکریا «علیه السلام» وحی شد که: علامت حمل زنت به فرزند آن است که سه روز زبان تواز سخن گفتن باز خواهد ماندآنوقت فرموده: «فَخَرَجَ عَلی قَوْمِهِ...» این می‏فهماند که خارج شدن بر قوم پس از اعتقال زبانش بوده است علی هذا مراد از «فَاَوْحی» اشاره است یعنی: از معبد بر قومش خارج شد و به آنها اشاره کرد که صبح و شام خدا را تسبیح کنید. *. وحی در اینجاهمان الهام و تفهیم خفی است که خدا به قلب مادر موسی «علیه السلام» انداخت و آن مصداقاً نظیر آن بودکه به دل انبیاء علیهم السلام انداخته می‏شد و همانطور که به او الهام شده بود تحقق واقعی پیداکرد. *. آیه در خوردن ذبیحه‏ای است که نام خدا بر آن برده نشده ممکن است مراد از شیاطین انسانهای بدکار و یا شیاطین جن باشد یعنی از آنچه نام خدا بر آن برده نشده نخورید شیاطین به دوستان خود القاء وسوسه می‏کنند تا در باره خوردن میته با شما مجادله کنند. ایضا. مراد از وحی در هر دو آیه کلام خفی و وسوسه است. وحی انبیاء وحی انبیاء علیهم السلام همان تفهیم خفی و کلام خفی است که از جانب خداوند القاء می‏شود و خداوند از آن با «سخن گفتن» تعبیر می‏کند و آن سه قسم است :وحی، ایجادصدا، آمدن فرشته.. یعنی برای هیچ بشری نیست که خدا با او سخن گوید مگر بطور وحی و القاء به دل او، یا از پس پرده (مثل موسی «علیه السلام» که خدا صدا آفرید و موسی آن را از درخت شنید) و یا فرشته‏ای می‏فرستد و او به اذن خدا آنچه را که خدا می‏خواهد به پیامبر وحی و تفهیم می‏کند که خدا والامقام و حکمت کردار است. ای پیامبر همانطور با هر سه راه دینی بتو وحی کردیم. می‏شود خواب انبیاء علیهم السلام را از قسم اول دانست چنانکه در خواب دیدن ابراهیم «علیه السلام» در باره ذبح فرزندش و خواب دیدن حضرت رسول «صلی الله علیه واله» در باره دخول به مسجدالحرام و غیره که اینها نیز از اقسام وحی و تفهیم خفی اند.

جمله سازی با وحى

(پس وحى نمود به بنده خود آنچه را كه وحى نمود دروغ نگفت واشتباه نكرد قلب نفسپيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در آنچه مشاهده كرد آيا با او در چيزى كه عيانا مشاهدهمى كند به مجادله مى پردازيد؟)
خداوند به آنها وحى كرد: (اى فرشتگان و آسمانها و زمين، آرام باشيد)، سپس خداوند،يك پرده از پرده ها را عقب زد، محمد(ص ) و دوازده وصى او در آنجا بودند، آنگاه دست قائم(عج ) را گرفت و سه بار فرمود: (اى فرشتگانم و اى آسمانها و زمينم، بهذا انتصرُلهذا: (به وسيله اين (قائم ) انتقام مى گيرم از (خون ) اين (امام حسين عليه السلام)(399)
خداوند به او وحى فرمود كه: چرا چنين مى كنند؟ آيا به خاطر اينكه گنجينه من تمام شدهاست، يا اينكه داراييها و عناياتم اندك شده، يامن مهربانترين مهربانها نيستم ؟ ليكن بهاطّلاع آنان برسان كه من به آنچه كه در دلهايشان است آگاهم، آنان مرا مى خوانند درحالى كه دلهايشان از من غائب، و به دنيا مايل است.